نگاهی به کتاب «موتورسوار چمران»/ مردی که با چراغ علاءالدین آمد!
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۷۵۹۲۴
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات: یزدان سلحشور، شاعر، نویسنده و منتقد ادبی کشورمان در یادداشتی بر کتاب «موتورسوار چمران» نوشته حمیدرضا جوانبخت به مناسبت سالگرد شهادت عارفانه شهید مصطفی چمران، این یادداشت را در اختیار فارس گذاشته است.
جنگ که شروع شد اول با ناباوری همراه بود. قبل از شروعش، باورِ همه این بود که امکان ندارد حکومت عراق به ایران حمله کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «موتورسوار چمران» مالِ چنین روزگاری است یا اگر بخواهم درستتر بنویسم، خاطراتِ چنین روزگاری است: «دست انداختم و دستگیره در عقب لندرور را چرخاندم... لندرور از این صندلیهای دوطرفه داشت. یک نفر نشسته بود روی صندلی سمت چپ. هوا سرد بود. مقابلش یک چراغ نفتی علاءالدین روشن بود و دستش را هم گرفته روی آن... خودش بود... ماشین جایی از پیست ایستاده بود که از شیشه جلو همه موتورسوارها را به راحتی میدید. گفت: عزیزجان، این موتورسواری که الان از تپه پایین آمد و پرش زد شما بودی؟»
کتاب، از این نظر مهم است که روایتِ رسمی از جنگ هشت ساله نیست. میدانید که روایتهای رسمی در بهترین حالت، بخشی از واقعیتاند نه همه آن!
*۸۰ ساعت اصلی + ۲۰ ساعت تکمیلی= ۱۰۰ ساعت مصاحبه
حمیدرضا جوانبخت متولد ۱۳۷۹ است و این اولین کتابِ اوست و طبیعتاً شخصاً توقع نداشتم و ندارم که کتاب بینقصی باشد؛ هر چند که کتاب در واقع خاطرات سیدعباس حیدررابوکی است که به زبان کوچه و خیابان، «بیانش» میشود «کتابِ خودش که نیس کتاب اون باباس!» با این همه آنهایی که تاریخ شفاهی کار کردهاند یا از نزدیک در روندِ کاری تاریخ شفاهی بودهاند، میدانند که گاه از آب و گل درآوردنِ چنین کتابهایی از نوشتنِ کتابهایی که صرفاً حاصلِ ذهنِ نویسنده است به مراتب سختتر است. جوانبخت خود میگوید: «نوشتن این کتاب حدود یک سال و نیم زمان برد. ابتدای کار سال ۹۸ شروع شد، بهمرور زمانی که برای پژوهش گذاشتیم و مصاحبه گرفتیم همان یک سال و نیم بود. ما برای این کار ۸۰ ساعت مصاحبه اصلی گرفتیم و حدود ۲۰ ساعت مصاحبه ثانویه از خاطراتی که جا مانده بود داشتیم. لحن و بیان رابوکی برای بچههای جنوب شهر بود و تبدیل کردن آن به متن با شرایطی که میخواستیم لحن راوی هم حفظ شود یک مقداری زمان برد و بازنویسی آن سخت بود و ضمن اینکه میخواستم نظر راوی را هم صد درصد جلب کنم تا صداقت کتاب حفظ شده باشد.» خُب هر کسی نظری دارد! به نظر من لحن بچههای جنوب شهر، وارد «بیان روایی» کتاب نشده، اما روایت، تر و تمیز درآمده یعنی سادهتر بگویم «خوانندهپسند!» این ایرادی نیست که من به عنوان خواننده، فقط به این کتاب وارد بدانم. ۹۹ درصدِ آثاری که در زمینه تاریخ شفاهی جنگ تا به حال منتشر شدهاند از لحاظ بیانی و روایی، با بیان و روایتِ راوی منطبق نیستند گرچه در «ایده» و «مضمون» دخل و تصرفی نشده؛ مشکلِ این جور کارها این است که نویسندگان حرفهای سعی میکنند بیان و امضای هنریشان بیفتد پای کار و نویسندگان جوان هم سعی میکنند چنین اتفاقی نیفتد (بیشتر به دلیل اصرارِ ناشر که میخواهد کار به واقعیت نزدیکتر باشد) و در نتیجه، این وسط در بیشترِ اوقات، آن «امضای بیانی» و «سبک بیانی» خالصِ راوی اثر، گم میشود و چون در بیش از ۵۰ درصد موارد، کتاب به دلیل «ایده»اش خواننده خود را پیدا میکند، فدا شدن «اجرای اختصاصی» چندان به چشم نمیآید یا اصلاً به چشم نمیآید!
*مستندش هم ساخته شده، مدارکش موجود است!
مستند «خاطرات موتورسیکلت» ساخته امیرحسین نوروزی، روایتِ سینمایی همین خاطراتی است که در کتاب میخوانید با نگاهی دیگر؛ نامش را البته از فیلم «خاطرات موتورسیکلت» والتر سالس برزیلی به وام گرفته که فیلمش درباره «چهگوارا» ـ یا به اختصار «چه» ـ است؛ همان طوری که فیلم حاتمیکیا هم درباره چمران با نام «چ» یادآور چنین شباهتی است. مستند البته از زوایای دیگری هم سراغِ این موضوع رفته: «دکتر چمران با هر گروه و ایدهای جوش میخورد و وقتی ۵ دقیقه با آنها صحبت میکرد، همه جذبش میشدند. من آن زمان در رشتههای کراس و تریال موتورسواری عنواندار بودم. یک روز گفتند بیا نخستوزیری. خدمت دکتر چمران رسیدم، از جلسه بیرون آمدند و حدود یک ربع در راهرو صحبت کردیم. ایشان پرسید چه موتوری برای جنوب خوب است؟ آن زمان موتورهای یاماها ژاپنی بود که برخی مدلهای آنها برای پریدن دوترک مناسب نبود و اکسلش دچار مشکل میشد. من به ایشان موتورهای ۴۰۰ سیسی را پیشنهاد کردم. گفتند به زودی موتورها را تهیه میکنیم و خبر میدهیم. دو ـ سه روز بعد اخویام (حسن شاهحسینی) تماس گرفت و گفت شب یک لندکروز دنبالت میآید، با موتورت به اهواز بیا! صبح رسیدیم اهواز. شهید چمران مطمئن شد که موتور در جنوب و روی رمل و ... جواب میدهد.» [اسماعیل شاهحسینی (موتورسوار زمان جنگ)]
البته رابوکی هم رکن قضیه است: «طبیعی است که رفتار مردم در اول جنگ با آخر جنگ نباشد، چون اوایل جنگ تقریباً یک سال از انقلاب گذشته بود و هنوز یک عده در حال و هوای قبل از انقلاب بودند. یک عده بودند که در موتورسواری را برای تکچرخ زدن و آرتیستبازی انجام میدادند. برای همین، آن اوایل همه مدل آدمی در گروه بود؛ از امثال «یوسف جعفری» که خیلی مؤمن بود تا «حمید جنازه» که موتورش را کمیته خوابانده بود و برخی دیگر که هنوز آن زمان در جبهه پاسوربازی را رها نکرده بودند! یا مثلاً احد که در جبهه هم تکچرخش را میزد اما وقتی ازش میپرسیدند در جبهه چه میکنی، میگفت کار ما للّهی است.» غرض اینکه، اگر مستند را دیدهاید کتاب را هم بخوانید یا برعکس!
* خدایا چنان کن سرانجام کار/ تو خوشنود باشی و ما رستگار
وقتی به صفحه ۶۱۵ میرسی که آخرهای کتاب است، یاد غزل پرویز بیگی حبیبآبادی میافتی که این طور شروع میشد: یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه/ هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه (پرویز بیگی حبیبآبادی این شعر را بعد از آزادسازی خرمشهر گفته بود. این غزل اولش با صدای مهدی سلحشور و بعد با صدای حسامالدین سراج و غلام کویتیپور و صادق آهنگران اجرا شد. این ترانه در چند فیلم سینمایی و چند نمایشنامه خوانده شد. کویتیپور برای تیتراژ پایانی فیلم «ویلاییها» هم بازخوانیاش کرد.) کتاب با این پاراگراف تمام میشود در واقع خلاصه این قصه که چه بود و چه شد: «بعد از جنگ خیلی از بچههای موتورسوار همدیگر را گم کردند. من رفتم و خیلی از آنها را پیدا کردم. جلیل در میدان خراسان موتورسازی دارد. نیمی از بدنش فلج است، اما صبح تا شب کار میکند تا بتواند اموراتش را بگذراند. صادق هم با اینکه دستش تیر خورده، راننده تاکسی است و در خط هفت تیر، صبح تا شب دنده عوض میکند و فرمان میچرخاند. زندگی با همه سختیها و بالا و پایینهایش میگذرد. این گونه بود روزگار ما موتورسوارها.»
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: مصطفی چمران شهید مصطفی چمران انتشارات جام جم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۷۵۹۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره یحیی سنوار رهبر حماس در غزه؛ مردی که تسلیم نمیشود
دسامبر ۲۰۲۲، یحیی سنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه طی یک سخنرانی در جمع تعداد زیادی از ساکنان غزه به اسرائیلیها هشدار داد که به سراغ آنها خواهد آمد: «به سراغ شما میآییم. اگر خدا بخواهد، با سیلی خروشان به سراغ شما میآییم. با طوفانی بیپایان از مبارزان به سراغ شما میآییم». کمتر از ۱۰ ماه بعد، در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، هزاران نفر از نیروهای نظامی حماس توانستند از حصارهای امنیتی نوار غزه عبور کرده و با رساندن خود به روستاهای اسرائیلینشین یکی از بدترین شکستهای نظامی را از زمان تشکیل (رژیم) اسرائیل به تلآویو تحمیل کنند.
به گزارش هم میهن، در فاصله کوتاهی پس از این غافلگیری امنیتی و نظامی بزرگ، یوآو گالانت، وزیر دفاع کابینه نتانیاهو درباره یحیی سنوار گفت که «او فقط مدت محدودی زنده خواهد بود» و سایر مقامها و رسانههای (رژیم) اسرائیلی نیز در توصیف او عبارت «مرده متحرک» را به کار بستند تا مشخص شود که سنوار یکی از اصلیترین اهداف اسرائیل خواهد بود. با گذشت بیش از ۶ ماه از آغاز حمله نظامی اسرائیل به غزه، نهتنها اهدافی چون «نابودی حماس» و «آزادسازی گروگانها» محقق نشده بلکه ارتش (رژیم) اسرائیل در دستیابی به سنوار هم ناکام بوده است. اما ابراهیم یحیی سنوار، ۶۱ساله کیست، چه گذشتهای را از سر گذرانده و چه ویژگیهایی دارد که تا این اندازه برای اسرائیل مهم به نظر میرسد؟
خانوادهای زخمخورده از «نکبت»یحیی سنوار سال ۱۹۶۲ در کمپ پناهندگان خان یونس به دنیا آمد. خان یونس منطقهای در نوار غزه است که در آن زمان و تا قبل از جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل تحت حاکمیت مصر قرار داشت. خانواده پدری او در طول دورانی که اعراب به آن «نکبة» یا «نکبت» میگفتند مجبور شده بودند از شهر المجدل خارج شوند و به نوار غزه بروند. صدها هزارنفر از فلسطینیها در دوره «نکبت» از خانههای خود آواره شدند و درحالیکه اغلب خانه، زمین و داراییهایی داشتند، در نهایت زندگی سخت، فقیرانه و پر از محرومیت را در اردوگاههای پناهندگی گذراندند. اسرائیل بعدها نام این شهر را به «اشکلون» تغییر داد.
زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ توانست اعراب را شکست دهد و منطقه نوار غزه را به اشغال خود دربیاورد، سنوار تنها ۵ سال داشت. همرزمان او میگویند هربار که سنوار میخواهد از اشغالگری اسرائیل صحبت کند به روزهایی بازمیگردد که کودکی سختی را در کمپ پناهندگان میگذراند و خانواده او باید برای زنده نگه داشتن سنوار و خواهران و برادرانش میجنگیدند.
تجربه زیستن در سایه اشغالگری اسرائیلیها باعث شد سنوار که در سالهای بعد نیز زخمهای عمیقی از اسرائیلیها خورد، در دشمنی با (رژیم) اسرائیل پافشاری بیشتری نسبت به برخی همدورهایهای خود داشته باشد.
از انتفاضه تا زندان اسرائیلسنوار دوره دبیرستان و دانشگاه را در غزه گذراند و در سال ۱۹۸۲ با مدرک لیسانس در رشته ادبیات عربی از دانشگاه غزه فارغالتحصیل شد. به گفته دوستان و نزدیکانش او در دوره دانشجویی مشارکت زیادی در فعالیتهای سیاسی و اعتراضی داشت و با جریانهای ملیگرای فلسطینی و جریانهای اسلامی ارتباط گرفته بود.
در سال ۱۹۸۵ یعنی در دورهای که جنبش حماس تأسیس نشده بود، سنوار نهاد کوچکی به نام «المجد» را تأسیس کرد که هدفی مشخص داشت. این سازمان کوچک تلاش میکرد فلسطینیهایی که با اسرائیل همکاری کرده و اطلاعات جنبشهای فلسطینی را در اختیار اسرائیلیها قرار میدادند، شناسایی کند و در مرحله بعد آنها را هدف قرار دهد.
با تأسیس حماس در سال ۱۹۸۷، المجد در ساختار اطلاعاتی حماس ادغام شد. سنوار جوان در آن زمان با شیخ احمد یاسین یکی از مؤسسان حماس روابط نزدیکی داشت و او را «راهنما» و «دوست» خود مینامید. بسیاری از مورخین میگویند شیخ احمد یاسین تأثیر بسیار زیادی بر سنوار داشت و این تأثیر هنوز هم در تصمیمات و تفکر سنوار قابل مشاهده است. شیخ احمد یاسین در سال ۲۰۰۴ توسط اسرائیل ترور شد.
روایتهایی که از این دوره از زندگی سنوار وجود دارد میگوید او در فعالیتهای مربوط به انتفاضه اول بسیار فعال بود. در اعتراضات شرکت میکرد، در عملیاتهای اطلاعاتی حماس شرکت میکرد و یک لحظه از تلاش در این مسیر دست بر نمیداشت. یحیی سنوار که پیشتر یک بار در سال ۱۹۸۲ در دوره دانشجویی از سوی اسرائیلیها بازداشت شده بود، در سال ۱۹۸۸ یک بار دیگر بازداشت شد. او چند هفتهای در بازداشت بود و پس از آزادی به فعالیتهای خود ادامه داد. چند ماه بعد اسرائیلیها یک بار دیگر سنوار را بازداشت کردند اما این بار او به اتهام قتل ۴ فلسطینی، از سوی دادگاهی در اسرائیل به حبس ابد محکوم شد و به زندان افتاد.
براساس دادههایی که در منابع رسمی حماس وجود دارد، یکی دیگر از فعالیتهای عمده سنوار در دوره پیش از بازداشت آخر، استخدام نیرو برای سرویس اطلاعاتی حماس بود.
میشل کوبی، بازجوی اسرائیلی شینبت (سرویس اطلاعات داخلی اسرائیل) که مدعی است بیش از ۱۵۰ ساعت در زندان از یحیی سنوار بازجویی کرده، درباره او به روزنامه واشنگتنپست گفته است: «من مردی را دیدم که بسیار باهوش بود و به هرکاری که انجام داده بود، عمیقاً باور داشت.»
کوبی در مصاحبهای دیگر میگوید: «اولین پاسخ و واکنش سنوار به این حکم، آغاز یادگیری زبان عبری بود. او تمام کتابهایی که درباره شخصیتهای تأثیرگذار اسرائیل و جنبش صهیونیست نظیر مناخیم بگین، ولادیمیر ژابوتینسکی و اسحاق رابین نوشته شده بود، خواند. میتوانم بگویم او در زندان از پایین تا بالای ما را یاد گرفت.»
شخصیت سنوار بهگونهای بود که روزنامه فایننشالتایمز سال ۲۰۲۳ بخشی از یک گزارش سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل درباره شخصیت سنوار را که در دوره زندانی بودن او نوشته شد، منتشر کرد. در این گزارش آمده است: «او مقتدر و با نفوذ است. در زندان مورد قبول اکثر زندانیان است. استقامات بسیار بالایی دارد، توانایی حیلهگری، دستکاری روانی و حفظ راز حتی در زندان را داراست و میتواند جمعیت زیادی را رهبری کند.»
سرهنگ بتی لاهات، مسئول بازنشسته اطلاعات زندانهای اسرائیل در مصاحبهای پیرامون رفتارهای سنوار در زندان گفته است: «او از وقتهای آزادش برای یادگیری تا حد توان استفاده میکرد. او تلاش میکرد تا درباره اسرائیل و ذهنیت اسرائیلیها بیشتر و بیشتر یاد بگیرد. او وقتش را صرف شناخت دشمنش کرد. هر روز روزنامههای اسرائیلی را میخواند و خیلی روان هم به عبری صحبت میکرد.»
یک بازجوی دیگر شینبت که از او با نام «یاری» نام برده شده، سنوار را فردی «نترس» توصیف کرده که در مدت زندان تماماً به جمعآوری اطلاعات مشغول بود. روزنامه واشنگتنپست نوشته است که «در زمان انتفاضه دوم، او رهبر زندانیان وابسته به حماس در زندان بود و اعتصابهای گستردهای را به راه انداخت تا بتواند به برخی خواستههایش در زندان برسد و شرایط را برای اسرائیل سخت کند.»
یک زندانی در برابر ۱۰۰۰ زندانییحیی سنوار به ۴ بار حبس ابد محکوم شده بود و روی کاغذ آزادی او ممکن به نظر نمیرسید اما مجموعهای از تحولات و یک عملیات حماس که به اسیر شدن یک سرباز اسرائیلی منجر شد، همه چیز را تغییر داد.
۲۵ ژوئن ۲۰۰۶، نیروهای حماس در عملیاتی که محمد سنوار، از فرماندهان نظامی حماس و برادر کوچکتر یحیی سنوار در آن نقش داشت، گیلاد شالیت، یک سرباز اسرائیلی را اسیر و به داخل نوار غزه منتقل کردند. شالیت برای ۵ سال در نوار غزه زندانی بود و سرانجام طی توافق تبادل زندانیان میان دولت وقت (رژیم) اسرائیل به نخستوزیری بنیامین نتانیاهو و حماس در سال ۲۰۱۱ در ازای آزادی ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی آزاد شد.
ارشدترین و مشهورترین زندانی که در آن زمان از زندانهای (رژیم) اسرائیل رهایی یافت، یحیی سنوار بود که به نوار غزه بازگشت.
بالا رفتن از نردبان قدرتسنوار که با تجربه زیاد از مواجهه با اسرائیلیها و با دانش زیاد زبانی و سیاسی از اسرائیل به غزه بازمیگشت در زمان آزادی ۴۹ سال سن داشت و آماده بود که خیلی زود به ردههای ارشد رهبری حماس برسد.
او در زمان بازگشت محبوبیت زیادی میان مردم غزه داشت و خیلی زود توانست پلههای ترقی را در درون ساختار حماس طی کند و به ردههای ارشد فرماندهی و رهبری سیاسی در این گروه برسد.
سنوار در یکی از اولین سخنرانیها پس از آزادی از زندانهای (رژیم) اسرائیل خواستار اقدامات فوری حماس برای آزادی باقی زندانیان فلسطینی در بند اسرائیل شد: «آزادسازی زندانیان و شیوههایی که برای این امر میتوان استفاده کرد باید خیلی زود به یک برنامه عملی برای حماس تبدیل شود.»
او که سالها زندانی بود و از رنج زندانیان آگاهی داشت به این مسئله متعهد ماند و بعدها نیز از جمله در ۷ اکتبر از اسیر کردن اسرائیلیها برای مبادله آنها با زندانیان فلسطینی بهعنوان یک راه برای آزادسازی فلسطینیها استفاده کرد.
برخی تحلیلگران که سالها فعالیتهای حماس را دنبال کردهاند معتقدند با اضافه شدن سنوار به ردههای بالای ساختار سیاسی حماس، این گروه تغییرات زیادی داشت و فاصله میان فرماندهان نظامی و فرماندهان سیاسی بسیار کمتر از قبل شد.
۶ سال پس از آزادی، سنوار در سال ۲۰۱۷ با تصدی مقام رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه به ارشدترین مقام حماس در غزه تبدیل شد و براساس یک مصاحبه او با الجزیره، وعده داد که نوار غزه سیاست «مقاومت صلحآمیز و مردمی» را در پیش خواهد گرفت. او در سال ۲۰۲۱، برای یک دوره ۴ساله دیگر بهعنوان رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه انتخاب شد و دستکم تا سال ۲۰۲۴ در این مقام باقی ماند.
سنوار در طی سالهای رهبری حماس در غزه یکی از منتقدین جدی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به شمار میرفت و بارها به انتقاد از عباس پرداخت.
او در یکی از مهمترین سخنرانیهایش در سال ۲۰۲۳، در مراسم سیوپنجمین سالگرد تأسیس حماس جملاتی بسیار کلیدی بر زبان آورد. سنوار تأکید کرد: «ما باید به مقاومت در کرانه باختری شانسی برای شعلهور شدن بدهیم.»
او همچنین پیشبینی کرد در سال ۲۰۲۳ و پس از روی کار آمدن یکی از راستگرایانهترین دولتهای تاریخ (رژیم) اسرائیل، «تقابلی علنی» با رژیم اسرائیل در راه باشد. در همین سخنرانی بود که سنوار یک پیام مهم برای اسرائیلیها داشت: «به سراغ شما خواهیم آمد.»
نگاه سنوار به صلحاز نگاه اسرائیلیها سنوار کسی است که «تا آخرین لحظه مبارزه میکند» و امکان صلح با او وجود ندارد اما نگاهی ریزبینانهتر به اظهارات و مواضع سیاسی یحیی سنوار به مسئله صلح و راهحل مسئله فلسطین نشان میدهد او کسی است که به راهحلهای عملگرایانه باور دارد. سنوار در سال ۲۰۰۷ طی مصاحبهای تلویزیونی که در زندان انجام شد، صحبتهای قابل توجهی را پیرامون مسئله صلح مطرح کرد.
او خطاب به اسرائیلیها گفت که بهتر است از آتشبس با حماس حمایت کنند و افزود: «ما میدانیم که اسرائیل بیش از ۲۰۰ کلاهک هستهای دارد. ما میدانیم که اسرائیل قویترین نیروی هوایی منطقه را دارد. ما نمیتوانیم اسرائیل را نابود کنیم.»
سنوار اما همزمان تأکید کرد که مقاومت هم راههای خود را برای ضربه زدن به اسرائیل دارد. رهبر حماس در نوار غزه مصاحبه مهمی هم در سال ۲۰۱۷ با روزنامه یدیعوت آحارانوت انجام داد. او در این مصاحبه گفت که «یک جنگ جدید به نفع هیچ کس نیست و قطعاً به نفع ما هم نیست».
او تأکید کرد: «من نمیگویم که دیگر نخواهم جنگید، من میگویم که جنگهای بیشتر را نمیخواهم. میخواهم محاصره تمام شود.»
سنوار گفت: «بسیار مهم است که یک مسئله را آشکار کنم. اگر ما مورد حمله قرار بگیریم از خودمان محافظت خواهیم کرد و مانند همیشه جنگی دیگر در راه خواهد بود. شما هم بهعنوان خبرنگار بار دیگر به اینجا خواهید آمد و من به شما خواهم گفت که جنگ مسئلهای را از دو طرف حل نمیکند.»
مذاکراتی که در جریان استدر هفتههای اخیر بهرغم درگیریهای گسترده در غزه و کشته شدن هزاران نفر از جمله زنان و کودکان، همزمان مذاکراتی هم برای آتشبس و تبادل اُسرا میان اسرائیل و حماس در جریان است.
(رژیم) اسرائیل و متحدان غربی تلآویو از جمله آمریکا تلاش دارند به حماس برای پذیرش پیشنهادهای (رژیم) اسرائیل فشار بیاورند اما حماس میگوید برای برقراری آتشبس و حصول توافق، باید اصلاحات اساسی در این پیشنهادها صورت بگیرد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در روزهای گذشته در این باره گفت: «بسیار امیدوارم که حماس با پیشنهاد آتشبس در نوار غزه و آزادی گروگانها موافقت کند.»
او تأکید کرد: «شما باید تصمیم بگیرید، و باید خیلی سریع تصمیم بگیرید.» حماس نظر متفاوتی دارد. به گزارش المیادین، روز یکشنبه ۲۸ آوریل، یک عضو ارشد مقاومت فلسطین اعلام کرد که حماس در حال بررسی پیشنهاد رژیم اسرائیل در مذاکرات آتشبس است، اما پیشبینی میشود، «در صورتی که اصلاحات اساسی روی آن صورت نگیرد»، مورد قبول واقع نشود.
نگاهی به مواضع رهبران ارشد حماس نشان میدهد آنها انعطافهایی را در مواضع خود داشتهاند اما دولت نتانیاهو حاضر نیست برخی از حقوق اساسی مردم فلسطین را بپذیرد. خلیل الحیه، از فرماندهان ارشد حماس اعلام کرد در صورت اجرای «راهحل دوکشوری» و تشکیل کشور فلسطین براساس مرزهای سال ۱۹۶۷، این گروه با آتشبس دستکم پنجساله با اسرائیل موافقت کرده و حماس نیز در چارچوب «حزب سیاسی» شاخه نظامی خود را منحل میکند.
الحیه در مصاحبه با «آسوشیتدپرس» گفت، حماس از تشکیل «کشور فلسطینی با حاکمیت کامل در کرانه باختری و نوار غزه و بازگشت آوارگان فلسطینی مطابق با قطعنامههای بینالمللی» استقبال کرده و «در صورت تحقق این خواستهها، شاخه نظامی حماس منحل خواهد شد.»
الحیه، یکی از نمایندگان حماس در مذاکرات مبادله گروگانهای اسرائیلی و زندانیان فلسطینی است. او تصریح کرد، بهمنظور تشکیل کشور واحدی در غزه و کرانه باختری، حماس قصد پیوستن به «سازمان آزادیبخش فلسطین» را دارد.
این پیشنهاد در گذشته نیز از سوی برخی رهبران گروه حماس از جمله سنوار مطرح شده بود اما توجهی به آن نشد.
بسیاری از تحلیلگران و مقامهای سیاسی تأکید دارند باید آتشبس برقرار شود تا امکان به نتیجه رسیدن مذاکرات وجود داشته باشد. استفان سژورنی، وزیر امور خارجه فرانسه، در ابتدای هفته جاری در این باره گفت: «مذاکرات درباره آتشبس در غزه در حال پیشرفت است. کارها رو به جلو است، اما شما همیشه باید در این بحثها و مذاکرات مراقب باشید. وضعیت غزه فاجعهبار است و ما به آتشبس نیاز داریم.»
هیئت حماس روز سهشنبه ۳۰ آوریل برای تکمیل گفتوگوها و بررسی پیشنهاد آتشبس قاهره را ترک کرد و قرار است مجدداً با یک پاسخ مکتوب به مصر بازگردد.
جنبش حماس در نامهای به سایر گروههای مقاومت فلسطین اعلام کرد هیئت این جنبش به قاهره رفت و مذاکراتی درباره پیشنهاد اخیر آتشبس انجام داد. این هیئت به توضیحات و نکات میانجیهای مصری و قطری درباره جزئیات پیشنهاد اخیر گوش داد.
براساس گزارش رسانههای مصری هیئت حماس به ریاست خلیل الحیه شامگاه دوشنبه قاهره را ترک کرد. این رسانهها گزارش دادند هیئت حماس مجدداً با یک پاسخ مکتوب به قاهره بازمیگردد. دوشنبه سامح شکری، وزیر خارجه مصر از وجود پیشنهادی درباره آتشبس غزه خبر داد و از طرفهای فلسطینی و اسرائیلی خواست آن را بررسی کنند.
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از یک منبع آگاه در مذاکرات اعلام کرد احتمالاً حماس به پیشنهاد تلآویو برای آتشبس چندمرحلهای که شنبه آن را دریافت کرده است، پاسخ بدهد. به گفته این منبع، این پیشنهاد شامل آزادی کمتر از ۴۰ اسیر در ازای آزادی فلسطینیها از زندانهای رژیم اسرائیل است. مرحله دوم نیز شامل یک دوره آرامش پایدار است. بعد از مرحله اول رژیم اسرائیل اجازه آزاد تردد بین شمال و جنوب غزه را خواهد داد و نیروهای این رژیم به صورت جزئی از نوار غزه عقبنشینی خواهند کرد.
روزنامه هاآرتص نیز نوشت یک هیئت اسرائیلی روز سهشنبه برای برگزاری مذاکرات با مسئولان مصری درباره خواسته حماس برای آتشبس کامل در غزه به قاهره میرود. محور مذاکرات این خواسته حماس است.
برخی منابع (رژیم) اسرائیل مدعی هستند که سنوار از جمله مقاماتی در حماس است که شرایط پیشنهادی اسرائیل را کافی نمیداند. ماکور ریشون نوشته است سنوار «آماده شنیدن پیشنهاد توافقی که شامل توقف جنگ و خروج ارتش اسرائیل از غزه نباشد، نیست.»